پایانی که شروعی دباره می شود (1)
21 اردیبهشت 1400
من یک خاله ام وقتی خبر مادر شدن خواهرت را می شنوی روح تازه به جانت می آید و دلگرم می شوی وقتی خواهرزاده ات می خندد، دندانش نیش می زند، راه می رود و قد می کشد، تو میمانی و یک دنیا عشق یک دنیا عشق به لحظه لحظه هایش. وقتی خواهر زاده ات با صدای شیرینش… بیشتر »
نظر دهید »