تلاش و پشتكار
«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (قرآن كريم: سوره نجم آيه39)
ز كوشش به هر چيز خواهي رسيد به هر چيز خواهي كماهي رسيد
برو كارگر باش و اميدوار كه از يأس جز مرگ نايد به كار
گرت پايداري است در كارها شود سهل پيش تو دشوارها(ملك الشعراي بهار)
شاگرد باهوش
#فراخوان_بازآفرینی_محتوای_دینی
#خداشناسی
#خداشناسی_کودکان
#داستانک
#سوره_تغابن
استادی خواست تا دانش آموزانش را با دو صفت قادر و دانا بودن خداوند آشنا کند. او از دانش آموزانش خواست تا فردا نفری یک فندق به کلاس بیاورند.
معلم گفت: هر کدام از شما فندق ها یتان را بردارید و بروید در جایی که هیچ کس شما را نبیند، فندق خودتون را بشکنید و برای من بیاورید.
شاگردان به سرعت هرکدام در گوشه ای فندق خود را شکستند و نزد استاد آمدند.اما یکی از دانش آموزان فندق را سالم پیش استاد آورد. معلم از او سوال کرد:« چرا فندق را نشکسته ای؟»
او در پاسخ گفت:« شما از ما خواسته بودید فندق را در جایی بشکنیم که کسی ما را نبیند و من هرکجا رفتم دیدم خدا مرا می بیند.
استاد از ذهن دانای شاگردش لذت برد و رو به شاگردانش گفت: بله بچه ها خداوند در #قرآن سوره تغابن آیه 4 می فرماید:« یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
آنچه را در آسمانها و زمین است مى داند، و از آنچه پنهان یا آشکار مى کنید با خبر است و خداوند از آنچه در درون سینه هاست آگاه است.(ناصر،مکارم شیرازی،ترجمه قرآن کریم، ج1،ص556،انتشارات دار القرآن الکریم( دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامى)،سال1373
بله بچه ها علم خداوند محدود به زمان و مکان و اشیا یا امور خاص نیست. هم به آسمان ها و زمین علم دارد و هم به آنچه پنهانی یا علنی انجام شود، آگاه است. انسان، رها نیست، بلکه زیر نظر خداست و پنهان و آشکار برای خداوند یکسان است.
یادمون نره خداوند، هم به کارهای مخفیانه انسان آگاه است و هم به افکار و انگیزه ها و اسرار نهفته در سینه او.
خداوندا !! می دانم صدایم را می شنوی و مرا می بینی پس به من نیرویی ده تا به سوی خوبی ها حرکت کنم و از بدی ها فاصله گیرم.
انقلاب چيست؟قسمت اول
برخیز که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا نقش بر آب است امروز
اين همه مي گوييم انقلاب، اگر از ما بپرسند انقلاب را تعريف كنيد، انقلاب چيست، در جواب چه بايد بگوييم؟ انقلاب چگونه پيدا مي شود و عامل به وجود آمدن يك انقلاب چيست؟ مكتب ها از نظر انقلاب سازي چگونه نقشهايي مي توانند داشته باند و بالخصوص اسلام به عنوان يك مكتب در ذات خودش داراي چه عناصر انقلابي است؟ انقلاب عبارت است از اين كه مردمي طغيان مي كنند عليه نظمي و وضعي كه بر آنها حاكم است. براي به وجود اوردن يك وضع ديگر و نظم ديگر كه مورد آرزوي آنها و آرمان و ايده آل آنهاست.
جنجالي ترين تيتر روزنامه كيهان
22 بهمن در طول زندگي و براي نسلهاي آينده بايد سرمشق همه قرارگيرد . امام خميني(رحمه الله عليه)
جنجالي ترين تيتر روزنامه كيهان و ديگر زونامه ها در سال 1357 :
شاه رفت
در روز 26 دی 1357 محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، تهران را به مقصد آسوان مصر ترک کرد؛ سفری بیبازگشت که خبر آن به سرعت در
ایران و جهان پیچید و زیر عنوان «شاه رفت» تیتر درشت روزنامههای آن زمان شد.
وی به همراه فرح دیبا همسر، سه فرزند از چهار فرزندش ( پسر ارشدش از چندین ماه پیش در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل بود)،
مادر همسرش و برخی از مقامات ارتش به فرودگاه رفت. صاحبمنصبان ارشد ارتش، اعضای شورای سلطنت و شاپور بختیار نخستوزیر برای
بدرقه شاه در فرودگاه حضور یافتند. سرانجام پس از مدت کوتاهی هواپیمای نیروی هوایی به پرواز درآمد و شاه در اولین مرحله از سفر بدون
بازگشت خود وارد آسوان مصر شد. شاه و همراهانش به هنگام ورود به مصر مورد استقبال رسمی و تشریفاتی انور سادات رییسجمهور این
کشور قرار گرفتند و سادات، میهمانان را به هتلی در یک جزیره مصنوعی در وسط رود نیل انتقال داد.
تیتر «شاه رفت» یکی از ماندگارترین تیترهای مطبوعات دوران انقلاب 1357 است که در 26 دی ماه در صفحه نخست روزنامه ها نقش میبندد.
#انقلاب_در_قاب_خاطرات
من يك طلبه ام، تشريفات را كم كنيد...
اين نعمت بزرگ الهي ( انقلاب اسلامي ) را ارزان از دست ندهيد . امام خميني(رحمه الله عليه)
#انقلاب_در_قاب_خاطرات
يلداتون شهدايي
خواندن ملاک نیست، دانستن ملاک است
در درون خودمان حس تقوا را تقویت کنیم. ذهن خودمان و مغز خودمان با علم پرورش پیدا کند. در زمینه ى تحصیل علم، فقط هم به آموزش محض اکتفاء نکنیم، تولید کنیم، اجتهاد کنیم. طلبه از اول یاد بگیرد به اینکه وقتى چیزى را میشنود ولو در درس، استدلال او را مطالبه کند؛ آن استدلال را به ذهن خود تحویل بدهد؛ آن را تحلیل کند.
وبلاگ فعال استاني
سلام خداروشكر بالاخره اسم وبلاگم جزء وبلاگ هاي فعال استاني نوشته شد. خيلي خوشحالم…تشكر ويژه از همه بازديد كنندگان محترم.
منتظر نظرات شما عزيزان هستم.
اولين وظيفه انبيا
قرآن، اولين وظيفه همه انبيا را امر به معروف و نهى از منكر ميداند و مى فرمايد:«ما در ميان هر امّتى، پيامبرى را مبعوث كرديم كه مهمترين وظيفه آنان دو چيز بود : يكى امر به يكتاپرستى كه بزرگ ترين معروف هاست« اَنِ اعْبُدُوااللَّه »، و دوم نهى از اطاعت طاغوتها كه بزرگ ترين منكرهاست « اِجْتَنِبُوا الطَّاغوتَ »، (سوره نحل، آيه ٣٦ : و لقد بعثنا فى كل امة رسولاً ان اعبدواالله واجتنبواالطاغوت ).
در سوره اعراف نيز مى خوانيم:«پيامبر اسلام كه نام و نشانش در تورات و انجيل آمده، اوّلين وظيفه اش امر به معروف و نهى از منكر است) ( اعراف / ١٥٧ . الذين يتبعون )
چی شد طلبه شدم
#چی_شد_طلبه_شدم
بانام و یاد خدای خوب و مهربون… مدتها بود این پست چی شد طلبه شدی به چشمم خورده بود اما اراده ای برای نوشتن نکرده بودم تا اینکه امشب صفحه کلید موبایلم مرا به سمت خود فراخواند و وادار به نوشتن کرد, سال 89 بعد از سقط شدن جنین ام خیلی زمان برام سخت می گذشت لحظه ای نبود که ناراحتی و غم از دست دادن لذت مادری مرا درگیر نکند مدام در فکر بودم که مادر شدن لیاقت می خواهد و من این لیاقت را از خودم دور کردم.تصمیم گرفتم درب خانه خدا با واسطه قرار دادن ائمه معصوم تضرع کنم و از خداوند متعال درخواست عفو و بخشش کنم.نمی دونم شاید همون تضرع ها باب حوزه و طلبگی را بر روی من باز کرد الله اعلم…
یه روز خواهر شوهرم که اون سال ، سال سرنوشتش بود و به قول معروف کنکوری بود گفت که من میخام برم حوزه ثبت نام کنم اگر موافقی توهم بیا بریم و باهم شروع کنیم به خوندن کتاب های آزمون ورودی و تست بزنیم من هم بعد از مشورت با همسرم دست به کار شدم…نمی دونین چقدر می رفتیم کتابخانه و تست عربی، فارسی، زبان فارسی و … می زدیم تا قبول بشیم چه می دونستیم یه روزی آزمون ورودی برداشته می شه ?… اما واقعا تلاش کردیم و اونم چه تلاشی… روز موعود فرا رسید و ما پذیرفته شدیم تا اینجای راه باهم بودیم اما روز مصاحبه راهمان جدا شد اون در مصاحبه رد شد و من در مصاحبه قبول…
باورش برام سخت بود که واقعا قبول شدم حالا این راه دور چطور بیام و برم…اما همیشه پدر و مادرم و همسرم پشتم بودند و به من کمک می کردن، لازمه بگم من در اطراف شهر زندگی می کردم و حوزه انتخابی من درواقع در مرکز شهر بود و تقریبا یه 60 دقیقه ای تو راه بودم با وسیله عمومی…اما خدا سلامت بداره پدر عزیزم رو در اکثر مواقع وسط راه می اومد و سوارم می کرد تا دم حوزه…هی یادش بخیر…چه عالمی بود…خلاصه…طولانی بودن راه به کنار، حرف بعضی ها که می گفتن این همه راه میری تا شهر که چی بشه میخای آخوند بشی..حیف نیس بیا برو دانشگاه ادامه تحصیلت رو بده و از این مدل حرف ها…اما نصیحت های مادرانه و پشتیبانی پدرم هیچ وقت و هیچ گاه تا ابد این حرف ها در من اثر نکرد و نخواهد کرد…مادرم همیشه می گه دخترم به حضرت زینب خیلی سفارشتو کردم و مطمئنم بی بی هواتو داره… مادر تو سفری که به سوریه داشتن خیلی برا من دعا کرده بودن و واقعا من هرچی دارم از دعای پدر و مادرمه…خدای خوب و مهربون به پدر و مادرم طول عمر باعزت تؤام با سلامتی عنایت بفرما.الهی آمین… با تمام سختیهایی که داشت یک ترم گذشت و ترم بعدی خدا هدیه اش رو بهمون عطا کرد و توفیق مادر شدن رو به من داد.و من بخاطر شرایط خاصم مجبور به گرفتن مرخصی شدم …خلاصه خدمتتون بگم که بعد از به دنیا آمدن امیرعلی من دیگه تو مسیر تنها نبودم و دوتایی به حوزه می رفتیم…چه روزهایی بود …. یه طرف بچه بغل…یه طرف کیف پرازکتاب…یه طرفم کیف وسایل بچه …وقتی سوار خط واحد می شدم شبیه یه چوب لباسی بودم?? از بس چیزی دستم بود. جالب بود که هیچ وقتم صندلی خالی نبود بنشینم همیشه باید تو پله خط واحد می نشستم تا اتوبوس برسد به شهر…فقط گاهی یکی دلش می سوخت و صندلی خالی می کرد…وقتی زمستون می شد خیلی حرص می کردم چون با سرد شدن هوا وسایلام سنگین تر می شد مخصوصا اینکه باید امیر علی رو خوب می پوشوندم تا سرما نخوره…اما میگم با تمام سختی هاش خیلی شیرین بود…اگه بخام همین طور ادامه بدهم صفحه کم می آورم و از 1000 کلمه بیشتر میشه…همیشه به خودم میگفتم ان شاالله یه فرصتی پیش بیاد و کل این 5 سال تحصیلم رو به تصویر و روی کاغذ بیارم انشاءالله حتما این کار را خواهم کرد چون 5 سال تحصیل طلبگی من پر از اتفاقات شیرین و پرتجربه است و اما جمله آخر از همون اولی که پا تو حوزه گذاشتم به نیت اینکه مایه افتخار پدر ومادرم باشم و اینکه بتونم به قدری زیبا از دین اسلام تبلیغ کنم و مبلغ جهانی بشم…به امید آن روز ان شاءالله
↩ لطفا در کوثرنت نیز نظرتان رو درمورد نوشته ام بنویسید.تشکر از لطف شما????????